مقدمه:در این آموزش، به بررسی واژگان مرتبط با بیماریها در زبان انگلیسی میپردازیم. این واژگان به زبانآموزان کمک میکند تا در مواقع لازم، در مورد بیماریها، علائم، و درمانها به زبان انگلیسی صحبت کنند.
1. واژگان پایه:
-
Illness (بیماری):A state of poor health or suffering. مثال:She is suffering from a serious illness. (او از یک بیماری جدی رنج میبرد.)
-
Symptom (علامت):A physical or mental feature indicating a condition. مثال:Fever is a common symptom of the flu. (تب یک علامت رایج انفولانزا است.)
2. بیماریهای عفونی:
-
Flu (انفولانزا):A contagious respiratory illness caused by influenza viruses. مثال:Many people get a flu shot to prevent illness. (بسیاری از مردم واکسن انفولانزا میزنند تا از بیماری جلوگیری کنند.)
-
Cold (سرماخوردگی):A viral infection affecting the nose and throat. مثال:She caught a cold after being in the rain. (او بعد از باران یک سرماخوردگی گرفت.)
-
COVID-19 (کووید ۱۹):A respiratory illness caused by the novel coronavirus. مثال:COVID-19 spread globally in a short period. (کووید ۱۹ در یک دوره کوتاه به صورت جهانی گسترش یافت.)
3. بیماریهای مزمن:
-
Diabetes (دیابت):A metabolic disorder resulting in high blood sugar. مثال:People with diabetes need to monitor their blood sugar levels. (افراد مبتلا به دیابت باید سطح قند خون خود را نظارت کنند.)
-
Hypertension (فشار خون بالا):Abnormally high blood pressure. مثال:Regular exercise can help manage hypertension. (ورزش منظم میتواند در مدیریت فشار خون بالا کمک کند.)
4. مشکلات روحی و عقلی:
-
Depression (افسردگی):A mood disorder causing persistent sadness. مثال:Seeking professional help is crucial for treating depression. (جستجوی کمک حرفهای برای درمان افسردگی حائز اهمیت است.)
-
Anxiety (اضطراب):Excessive worry or fear about future events. مثال:Meditation can help alleviate anxiety symptoms. (مدیتیشن میتواند به تسکین علائم اضطراب کمک کند.)
5. عبارات و اصطلاحات مرتبط با بیماریها:
-
To catch a cold (سرما خوردن):To become infected with a cold virus. مثال:I think I'm starting to catch a cold. (فکر میکنم دارم سرما میخورم.)
-
To be under the weather (حالت خوب نداشتن):To feel unwell or sick. مثال:I'm a bit under the weather today. (امروز کمیحالم خوب نیست.)
-
To be on the mend (در حال بهبودی):To be recovering from an illness. مثال:After a week of rest, she's on the mend. (بعد از یک هفته استراحت، او در حال بهبودی است.)
با استفاده از این واژگان و اصطلاحات، شما قادر خواهید بود تا به بهترین شکل ممکن در مواقعی که به انگلیسی درباره بیماریها صحبت میکنید، ارتباط برقرار کنید و اطلاعات خود را به دیگران منتقل کنید. در زیر میتوانید برخی لغات را در قالب داستان تمرین و مرور کنید.
داستان دو زبانه: تفاوت در راهیابی
داستان انگلیسی:
Once upon a time, in a small village, there lived a wise old man named Mr. Johnson. He was known for his knowledge of both medicineand psychology. The villagers often sought his advice when they faced health or mental issues.
One day, a young woman named Sara came to Mr. Johnson, feeling under the weather. She had caught a cold after getting wet in the rain. Mr. Johnson examined her and explained that catching a cold was common, especially during the rainy season. He prescribed some medicineand advised her to get plenty of rest.
Sara followed Mr. Johnson's advice, and within a week, she was on the mend. She realized the importance of taking care of her health and decided to adopt a healthier lifestyle.
Fascinated by Mr. Johnson's knowledge, Sara asked him about chronic illnesses like diabetesand hypertension. Mr. Johnson patiently explained the complexities of these conditions and emphasized the significance of preventive measures, such as regular exerciseand a balanced diet.
As time passed, Sara became more aware of her well-being and shared her newfound knowledge with the villagers. The village started to prioritize health, and Mr. Johnson's teachings became the foundation for a healthier community.
ترجمه فارسی:
در یک روزگاری، در یک روستای کوچک، یک پیرمرد دانا به نام آقای جانسون زندگی میکرد. او به دلیل دانشش در زمینه پزشکی و روانشناسی شناخته میشد. روستاییان اغلب در هنگام مواجهه با مشکلات سلامت یا روانی به نصیحتهای او مراجعه میکردند.
یک روز، یک زن جوان به نام سارا به آقای جانسون آمد و حال خوبی نداشت. او پس از اینکه در باران خیس شد، یک سرماخوردگی گرفته بود. آقای جانسون او را معاینه کرد و توضیح داد که گرفتن سرما خیلی معمول است، به خصوص در فصل باران. او دارویی تجویز کرد و به او پیشنهاد داد که بیشتر استراحت کند.
سارا نصیحتهای آقای جانسون را پیگیری کرد و طی یک هفته بهبود یافت. او متوجه اهمیت مراقبت از سلامت خود شد و تصمیم گرفت به یک سبک زندگی سالم تبدیل شود.
تحت تاثیر دانش آقای جانسون، سارا از او درباره بیماریهای مزمن مانند دیابتو فشار خون بالاسوال کرد. آقای جانسون با صبر پیچیدگیهای این بیماریها را توضیح داد و بر اهمیت تدابیر پیشگیری، مانند ورزش منظم و رژیم غذای متعادل تأکید کرد.
همانطور که زمان گذشت، سارا آگاهتر از بهبودی خود شد و دانش جدید خود را با روستاییان به اشتراک گذاشت. روستا شروع به اولویتبندی بهداشت کرد و تعلیمات آقای جانسون پایهی یک جامعه سالم شد.